|
آسمان آبی تا جنون فاصله ای نیست از اینجا که منم.
| ||
|
سوره تبت یدا مدام پاسخ قران است و فلق و ناس.... زن و شوهری که ثروت شان از عذاب نجاتشان نداد... پس کسی که مدام فکر و تمرکزم را به غارت می برده... حالم را بد می کند... مانع سر قران خواندم می گذارد و نذرهایم را بهم می ریزد.... کسی که مرده ای را به زور چسبانده به زندگی ام.... زن و شوهری ظالم.... بی خیال اینها در خواب یک زن غریبه مو مشکی با موی نسبتا کوتاه .... عموی گل پسر و مادرش و نارفیق ... اینا آخرین خواب های منه.... پازل را قبل ۰یدن بهم ریختگی که در اتاق گل پسر بهتر اوج رسیده را می بینم.... حالم ... حال مادری است که به خانه ی قاتل دخترش دعوت شده و مادر و پدرش کادو برای قاتل دخترش در سالگرد ده سال فوتش فرستاده اند.... علقمه را انجا من داد می زنم می خوانم هر وقت کسی خانه نیست با گل پسر تنهام علقمه داد می زنم می خوانم.... اگر بگویم می ترسم دروغ است شب ها از بیرون و باغ می ترسم اما وقت خواندن علقمه نترس می شوم سربریدن بچه ادم را شجاع می کند. [ سه شنبه چهارم آذر ۱۴۰۴ ] [ 9:15 ] [ آیه های آسمان ]
|
||
| [ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] | ||